زنی که در روبروی تو سیــــگارمی کشد
در فکر گفتگوی تو سیــــگار می کشد
وقتی که می روی و دلش تنگ می شود
بی شک به جستجوی تو سیــــگارمی کشد
این بار بی تو فاصله ها را نمی دود
در سوگ آرزوی تو سیــــگار می کشد
زخمی تر از همیشه نگاهش به دست توست
در وصف داروی تو سیــــگار می کشد
وقتی نفس زنان به کنار تو می رسد
با عطر رنگ و بوی تو سیــــگارمی کشد
هرگز سخن نگفت و سکوتش ترانه شد
اهنگساز روی تو سیــــگارمی کشد
اهسته عکس تورا در بغـ*ـل گرفت و بعد
با بـ*ـوسـه بر گلوی تو سیــــگار می کشد
لب را نمی گشاید و رسوا نمی کند
در حفظ ابروی تو سیــــگار می کشد